در سازمانهاي تحت مديريت واكنشي، سعي در استفاده از قديميترين و پايدارترين نوع سازمان يعني خانواده ميشود.
شكل 1-3 طرحريزي واكنشي
آنها در تلاشند كه سازمان را به شكل «يك خانواده بزرگ و خرسند» در آورند. مدير اصلي مانند پدر خانواده داراي بهترين عقيده تلقي ميشود و در اغلب موارد با عنوان « ريش سفيد» خانواده خوانده ميشود. هر چقدر مدير پيرتر باشد، تجربه بيشتري داشته و لذا توانايي بيشتري در حل مسائل دارد. شعار اين گونه مديريت « تجربه بهترين معلم است» و«چون معلم گل است» ميباشد.
مانند اغلب خانوادهها، بيشتر سازمانهاي واكنشي مانند سلسله مراتب ديكتاتوري عمل ميكنند. هيچ امري، حتي برنامهريزي، بدون تأييد ضمني يا صريح ريشسفيد صورت نميگيرد. تصميم وي حتي براي برنامهريزي معمولاً ناشي از آن است كه وي در مييابد كه سازمان واكنش دلخواه او نيز چنين تصميمي گرفته است. هنگامي كه وي تصميم به برنامهريزي ميگيرد، اغلب «فرزندان ارشد» خود را كه مستقيماً تحت نظرش كار ميكنند فرا ميخواند و بدانها چنين ميگويد: «پسرها، از شما ميخواهيم تا پايان امسال برنامه پنج ساله شركت را تهيه كنيد. ظرف يازده ماه آتي برنامهاي از هر يك از شما ميخواهم و نيز زماني لازم دارم تا آنها را ارزيابي كرده و در تايپ يك برنامه جامع در كنار هم قرار دهم؛ روشن است؟»
آنها نيز بلي گفته، احترام لازم را به جاي ميآورند و براي مطلع ساختن پسران جوانتر (لايه بعدي) مرخص ميشوند. «بچهها بايد به ريشسفيد تا آخر امسال يك برنامه جزئي و طبقهبندي شده بدهم. لذا شما بايستي ظرف ده ماه برنامه بخشهاي تحت نظر خود را به من بدهيد، تا آنها را ارزيابي كرده و به رئيس بدهم، روشن است؟»
آنها نيز بلي گفته، احترام ميگذارند و براي مطلع كردن زيردستان خود مرخص ميشوند و اين داستان ادامه مييابد. انتهاي اين داستان به همين ترتيب تا رسيدن به پايينترين سطح مديران مثلاً سرپرستان ادامه مييابد. آنها در واقع مانند اتمهاي تفكيك ناپذير هستند. مديران ارشد آنها به ايشان ميگويند كه برنامه مشخصي را بايد ظرف مدت مشخصي تهيه كنند. اگر شركت بيش از دوازده لايه مدير داشته باشد، معمولاً مديران دونپايه بايستي ظرف حدود شش ماه برنامه خود را آماده كنند. خوشبختانه، اين مديران با اينگونه اوامر آشنايي كافي دارند.
شايان توجه است كه گرچه مديريت واكنشي، فرامين را از بالا به پائين صادر ميكند، ولي برنامه اصلي از پائين به بالا جاري ميشود. بياييد ببينيم مدير دونپايه اين شركت چه ميكند؟ از آنجا كه سازمان ماهيت واكنشي دارد، او با فهرست كردن اموري كه نيازمند واكنشند و در حال حاضر وضع نامطلوبي دارند، كار خود را آغاز ميكند. براي هر نقص موجود، او علتي يافته و طرحي براي رفع آن ارائه ميدهد. اين بررسيها و طرحها «پروژه» خوانده ميشود. هزينهها و منافع مترتب بر اين پروژه تخمين زدهشده و در تابع معيار عملكرد گنجانده ميشود. پروژهها سپس براساس معيار عملكردشان اولويتبندي ميشوند.
اين دسته مديران معمولاً تخمين مناسبي از پولي كه بابت پروژهها دريافت ميكنند دارند. اگر سال گذشته، سال خوبي بوده باشد، آنها 10تا 20 درصد بيشتر دريافت خواهندكرد و اگر بد بوده باشند، 10تا20 درصد كمتر و اگر سال متوسطي بوده باشد، تغييري حاصل نخواهد شد. اما در عين حال ميدانند كه براي دريافت پولي كه نياز دارند، بايد مبلغ بيشتري درخواست كنند. مدير، مبلغ را تخمين ميزند؛ پروژهي داراي بالاترين اولويت را انتخاب ميكند و هزينه آن را از كل مبلغي كه ميخواهد در خواست كند، كم ميكند. سپس همين كار را با دومين پروژه موجود در ليست اولويتها نيز انجام ميدهد و اين كار را ادامه ميدهد تا كل مبالغ در خواستي بدست آيد. در انتها، او سندي تهيه ميكند كه در آن پروژههاي منتخب براي جلب حمايت مالي فهرست شدهاند و اين سند را به مدير ارشد تحويل ميدهد.
مدير ارشد كه از هر يك زيردستان خود چنين طرحي دريافت كرده است، سه كار مجزا انجام ميدهد. ابتدا به اصلاح املا و انشا طرحهاي دريافتي ميپردازد. ممكن است محتواي برخي از آنها را نيز اصلاح نمايد. متعاقب آن، به طرحهاي دريافتي، تعدادي پروژه ديگر ميافزايد كه به مسائلي كه خود با آنها مواجه است، مربوط ميشوند. سرانجام همه آنچه را كه دريافت كرده است، مجدداً گروهبندي و گردآوري ميكند. اين فرآيند به همين ترتيب ادامه مييابد تا به رئيسبزرگ (ريش سفيد) ميرسد.
پس از بحث و بررسي محتواي مطالب دريافتي و برخي اصلاحات، رئيس بزرگ پروژههاي دريافتي را سر هم كرده و نام طرح شركت را بر آن مينهد. اين طرح شامل تعداد زيادي پروژه در بخشهاي مختلف سازمان است كه همگي معطوف به بهبود عملكرد و رفع نقايص هستند.
حدود 25 درصد طرحهاي شركتي و بيش از 50 درصد از برنامههاي دولتي كه من تا به حال ديدهام، از اين گونه ميباشند. تعداد بسيار اندكي از اين طرحها پيادهسازي شدهاند، چرا كه اين طرحها سازماني را كه بدان تعلق داشتهاند، به نابودي كشاندهاند. اين امر از آنجا نشأت ميگيرد كه اين طرحها دو نقص عمده دارند.
نخست آنكه اين طرحها براي خلاصي از آنچه نامطلوب است جهتگيري شدهاند. متأسفانه در اغلب موارد هنگامي كه فرد از آنچه نميخواهد خلاصي مييابد، آنچه را ميپسندد، به دست نميآورد و حتي به چيزي بسيار كمتر از آن ميرسد. (ماجراي منع و جنايت سازماندهي شده را به خاطر آوريد). اين نكته تا اينجا بايد كاملاً آشكار باشد. اگر تلويزيون را روشن كنيم، بعيد است كه تلويزيون، روي كانال مورد نظر ما روشن شود. اگر برنامه ناخواسته را به نقص تشبيه كنيم، خلاصي از آن با كمك تعويض كانال به راحتي صورت ميگيرد؛ اما متأسفانه با انجام اين كار احتمال زيادي ميرود كه نه تنها برنامه مورد نظر پيدا نشود بلكه برنامهاي روي صفحه بيايد كه از مورد اول نيز نامطلوبتر است. از اينجا ميتوان به يكي از اصول اساسي و اوليه مديريت دست يافت: مديريت كارآمد بايد در جهت دستيابي بدان چه مطلوب است عمل كند نه در جهت خلاصي از آنچه مطلوب نيست. دوم آنكه هر نقص در واقع بخشي از يك مجموعه ناقص متعامل يا ملغمه ميباشد. بنابراين، حتي اگر هر نقص مرتفع شده و با چيزي بهتر جايگزين شود، سيستم حاصله ميتواند از سيستم اوليه بدتر عمل كند. به خاطر آوريد كه بهبود اجرايي يك سيستم به طور جداگانه لزوماً به بهبود عملكرد كل مجموعه منتهي نخواهد شد.
شيوه تفكر واكنشي را ميتوان در لاديتها در اوايل قرن نوزدهم مشاهده كرد. اين صنعتگران انگليسي سعي داشتند كه كارخانجات و ماشينآلات صنعتي نساجي را كه باعث بيكاري آنها شده بودند، تخريب كنند. در قرن گذشته، فيلسوف فرانسوي، ژانژاكروسو ، اعتقاد داشت كه «انسان طبيعي» افراد معاصر وي از او ناشي ميشوند، نسبت به آنها برتري دارد. در اواخر قرن گذشته،
ويليام موريس و جانراسكين ، باز هم در انگليس، هنرمندان را ترغيب ميكردند تا به اصول و قواعد اعصار مياني رجعت كنند. در دهههاي 1960و1970، گروههايي از هيپيها به مناطقي نظير غرب كانادا مهاجرت كردند و جوامعي كشاورزي را بنا نهادند كه با نفي تكنولوژي و فرهنگ روز در جستجوي زندگي بهتري بودند.
سازمانهاي واكنشي، چه در گذشته و چه حال، مانند آخرين واگن قطار ميباشند: مديريت آنها ديد مناسبي از آنچه پشت سر نهادهاند دارند ولي درباره مقصد چيزي نميدانند، آنها در حالي قدم به آينده ميگذارند كه روبهسوي گذشته دارند.
:: موضوعات مرتبط:
مقالات و كتاب مديريت ,
,
:: برچسبها:
كتاب خلق مجدد سازمان - فصل سوم- قسمت 1 ,
انواع مديريت ,
انواع اصلي مديريت سنتي ,
مديريت واكنشي ,
,
:: بازدید از این مطلب : 821
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0